مشاوره تحصیلی و سازشی
هدایت و راهنمایی کاربران عزیز در زمینه مسایل و مشکلات تحصیلی/خانوادگی /تربیتی و...
|
||||||||
جمعه 21 شهريور 1393برچسب:, :: 18:4 :: نويسنده : روح الله صفدری
شخصیت شناسی و رنگ ماشین!! ادامه مطلب ... جمعه 21 شهريور 1393برچسب:, :: 1:5 :: نويسنده : روح الله صفدری
پنج شنبه 20 شهريور 1393برچسب:, :: 10:3 :: نويسنده : روح الله صفدری
یک شنبه 16 شهريور 1393برچسب:, :: 21:48 :: نويسنده : روح الله صفدری
عطسه کردن ورابطه ی آن باشخصیت افراد ادامه مطلب ... پنج شنبه 13 شهريور 1393برچسب:, :: 1:27 :: نويسنده : روح الله صفدری
آلزایمر و علائم آن ادامه مطلب ... سه شنبه 11 شهريور 1393برچسب:, :: 14:28 :: نويسنده : روح الله صفدری
پنج شنبه 6 شهريور 1393برچسب:, :: 1:14 :: نويسنده : روح الله صفدری
چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:, :: 1:48 :: نويسنده : روح الله صفدری
چرا متاهل ها به همسر خود خیانت می کنند؟ ادامه مطلب ... شنبه 1 شهريور 1393برچسب:, :: 19:18 :: نويسنده : روح الله صفدری
سوال از مراجع محترم؛ راهنمایی از شما کاربر گرامی و نتیجه گیری از مشاور!!!! سلام من 25 سالمه 4ساله که ازدواج کردم شوهرمم خیلی دوست داشتم اما شوهرم دوست نداشت به من نشون بده که دوستم داره تا یک حدی طبیعی بود ولی اون دیگه کاملا بهم بی توجه بود نه کم توجه. خیلی بهم توهین می کرد من رو تحقیر می کرد پشت سر خانواده م خیلی حرف میزد هر چی باهاش حرف می زدم زیر بار نمیرفت با این که ما جفتمون مهندس هستیم و توی دانشگاه آشنا شدیم خیلی فرهنگ هامون با هم فرق داره همه راهی رو امتحان کردم بهش گفتم زندگی ما داره داغون می شه بیا بریم پیش مشاور بهم می گفت که خدای زندگی زناشوییه واسه خودم که کتاب های روانشناسی خانواده می گرفتم ازش می خواستم اون هم بخونه می گفت مگه من بیشعور م که این ها رو بخونم به هر دری کوبیدم ولی اوضاع هر روز بدتر شد رفت وآمد با دوستاش هم اضافه شد به خانواده ی خودم هیچی نمی گفتم با پدر شوهر و مادر شوهر م که حرف میزدم می گفتند که مرده حق داره همیشه تایید میکردن کاراش رو دیگه کم کم ازش سرد شدم 2 ماه پیش بعد از چهار سال پدر شوهر م پیشنهاد داد که بریم با اونا زندگی کنیم چون دلش واسه پسرش تنگ میشه من قبول نکردم با شوهرم حرف زدم گفت باید بریم تو این 4 سال مدام به من می گفت که از وقتی که عقد نامه رو امضا کردی همه ی اختیاراتت رو به من دادی و حق حرف زدن نداری ازش دل بریدم و رفتم خونه مامانم ازش متنفر شدم یک بار همون شب اومد دنبالم گفتم دیگه بر نمی گردم اونم رفت تا یک ماه و نیم بعد نه از خودش خبری بود نه از خانواده ش بعد از اون خانواده ها قرار گذاشتن واسه جدا شدن توافقی تو اون جلسه من رو تو رو گذاشتن که برگردم منم گفتم باید بریم مشاوره 6 جلسه رفتیم من راضی نشدم الان برگشتم خونه شوهرم ولی خیلی ناراحتم نمیتونم باهاش رابطه داشته باشم ازش بدم میاد حتی به خود کشی فکر می کنم به نظرم حرف هاش الکی و مقطعیه باورش ندارم اگر چه سعی کرده ناراحتم نکنه ولی من دیگه نمی تونم تو این 2 ماه حلقه ش رو گم کرده چی کار کنم به نظر شما؟ ؟ بمونم یا برم؟ اگه این زندگی رو تحمل کنم و بچه دار بشم اون موقع فقط خودم نیستم یک بی گناه دیگه رو مجبور به زندگی بدون عشق میکنم لطفا کمکم کنید خیلی احساس بدی دارم تا حالا انقدر عاجز نبودم خانواده ی خودم از لحاظ عاطفی و مالی با جدا شدنم مشکل ندارن و می گن حمایت ما رو داری نظر شما کاربر گرامی را می خواهیم.لطفا راهنمایی کنید!! دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, :: 2:26 :: نويسنده : روح الله صفدری
هیپنوتیزم چیست؟ ادامه مطلب ... شنبه 25 مرداد 1393برچسب:, :: 9:28 :: نويسنده : روح الله صفدری
شناخت شخصیت افراد از روی گروه خونی ادامه مطلب ... جمعه 24 مرداد 1393برچسب:, :: 21:53 :: نويسنده : روح الله صفدری
در بدن یک انسان عاشق چه می گذرد؟ ادامه مطلب ... جمعه 24 مرداد 1393برچسب:, :: 21:48 :: نويسنده : روح الله صفدری
روان شناسی شناخت خانم های محترم ادامه مطلب ... جمعه 24 مرداد 1393برچسب:, :: 21:35 :: نويسنده : روح الله صفدری
چرا بعضی از مردان دنبال تنوع طلبی ازدواج هستند؟ ادامه مطلب ... چهار شنبه 22 مرداد 1393برچسب:, :: 9:59 :: نويسنده : روح الله صفدری
ویژه کنکور 94 - معدل امتحانات نهایی و کنکور 94 ادامه مطلب ... دو شنبه 20 مرداد 1393برچسب:, :: 8:53 :: نويسنده : روح الله صفدری
سوال کاربر محترم و پاسخ مشاور!! با شوهرم هیچ مشکلی ندارم ولی دخالت های مادرشوهرم دارد زندگی ام را از هم می پاشد . باید با دخالت های مادرشوهرم چکار کنم ؟ جهت اطلاع از پاسخ مشاور به ادامه مطلب بروید!! ادامه مطلب ... دو شنبه 20 مرداد 1393برچسب:, :: 8:49 :: نويسنده : روح الله صفدری
سوال کاربر محترم و پاسخ مشاور!! شوهر من به خانواده اش بیشتر از من توجه می کند . وقتی به او می گویم که به آنها کمتر توجه کن ناراحت می شود و تا مدتها بهانه گیری و بد رفتاری می کند . آیا این توقع من بیجاست ؟لطفا مرا راهنمایی فرمایید. جهت اطلاع از پاسخ مشاور به ادامه مطلب بروید!! ادامه مطلب ... پنج شنبه 16 مرداد 1393برچسب:, :: 22:12 :: نويسنده : روح الله صفدری
پنج شنبه 16 مرداد 1393برچسب:, :: 19:21 :: نويسنده : روح الله صفدری
چگونه دوست داشتنی باشیم؟!!!!! ادامه مطلب ... پنج شنبه 16 مرداد 1393برچسب:, :: 19:14 :: نويسنده : روح الله صفدری
ازدواج سفید چیست؟چه اطلاعاتی در باره آن داریم؟ ادامه مطلب ... چهار شنبه 15 مرداد 1393برچسب:, :: 11:39 :: نويسنده : روح الله صفدری
این رسمش نبود ... حواست کجاست ؟؟؟ سه شنبه 14 مرداد 1393برچسب:, :: 2:2 :: نويسنده : روح الله صفدری
سخنان تکان دهنده برای زاهد جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد . اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد . او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود! دوم مستی دیدم که ... افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟ سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت و گفت:تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟ چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن . گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟ یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:, :: 1:34 :: نويسنده : روح الله صفدری
هرگز تمام ات را براي کسي رو نکن
چهار شنبه 8 مرداد 1393برچسب:, :: 2:7 :: نويسنده : روح الله صفدری
انسانهای با احساس این پانزده کاررا انجام می دهند!!!!! ادامه مطلب ... چهار شنبه 8 مرداد 1393برچسب:, :: 1:50 :: نويسنده : روح الله صفدری
اگر مثبت بیندیشیم موفق زندگی خواهیم کرد!! ادامه مطلب ... دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:, :: 10:25 :: نويسنده : روح الله صفدری
شنبه 21 تير 1393برچسب:, :: 1:33 :: نويسنده : روح الله صفدری
پنج شنبه 19 تير 1393برچسب:, :: 12:51 :: نويسنده : روح الله صفدری
سه شنبه 17 تير 1393برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده : روح الله صفدری
باسلام به شما مشاورعزیز ودلسوز؛نگارهستم 27 ساله وحدود 9 ماهه باهمسرم که 23 سال داره ازدواج کردم ؛همسرم برای زندگی بامن خیلی مشتاق بود و خیلی سخت رضایتم راجلب کرد؛اما پس از ازدواج خیلی چیزهارنگ باخت ؛با اینکه اولین ومهمترین خواسته ام از او استقلال در همه ابعاد بود ؛اما خیلی به خانواده اش وابسته است وآنها براش الویت اولند ؛خانواده اش خصوصا مادر ... به ادامه مطلب بروید ادامه مطلب ... یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 12:35 :: نويسنده : روح الله صفدری
سلام خوبید خسته نباشید بازم تشکر از اینکه وقت خودتونو در اختیارمون قرار میدید.یه سوال دارم میشه پاسخ بدید؟ممنونم
|
خرداد1393 ساعت: 12:43 |
توسط سحر |
|
سلام |
فراموش نکنیم هیچ انسانی کامل نیست... افکار منفی پایه های زندگی را سست میکند... سخت نیست وقتی در زندگی دچار شک و تردید میشویم... چشمهایمان را ببندیم و به خاطرات شیرین با هم بودن فکر کنیم... یادمان نرود... زیبا ببینیم... و زود قضاوت نکنیم... خدا هم با همه ی دانایی اش... بعد از مرگ راجع به انسانها قضاوت میکند...
جذابیت خود را همیشه حفظ کنید... حتی اگر چندین سال از ازدواج تان می گذرد... درست شکل روزهای اول آشنایی... سرخ و سفید شدن ها... قرار های دو نفره...
خاک پای توام مادر... دوستت دارم خواهر... همیشه در قلب منی پدر... جلوی هیچ زنی زانو نمیزنم... مگر... برای بوسیدنِ پای همسرم... و بستنِ بندِ کفشهای دخترم
با سلام خدمت مشاور محترم
من یک خواستگار دارم که با توجه به این که فامیل دور ما هستند راجعشون تا حدی آشنایی دارم. ایشون قبلا و تا همین چن مدت پیش و شاید همین الان دوست دخترهای زیادی داشتند. بقیه شرایط ایشون خوب هستش. سوالی که داشتم اینه که من باید در جلسه خاستگاری راجب این قضیه با ایشون صحبت بکنم یا به روی خودم نیارم که این ماجرا رو میدونم. من نسبت به این قضیه خیلی حساسم. ممکنه بازم این اخلاقشون بعد تاهل هم ادامه پیدا بکنه؟لطفا کمکم کنید.
با سلام خدمت مشاور محترم!من بیست سالمه و دختر بزرگ خانواده.از دست پدر و مادرم خسته شدم.همه دوستام می تونن تنها به پارتی شبانه برند ولی بمن اجازه نمیدندو می گند اونجا جای خوبی نیست.دارم افسرده میشم چه کنم؟
با سلام وخسته نباشید نامم (ف) و25 سال دارم.5 سال است که ازدواج کرده ام 2سال اول زندگیم خیلی عالی بود،هر چند خانواده همسرم به رابطه نزدیکمان حسادت می کردند وبه همسرم بدم را می گفتند ولی همسرم توجهی نمی کرد.اما بعد از بار دار شدنم زندگیم زیرو رو شد.همسرم خیلی سرد شده انگار که منو نمی بینه و همیشه از من فراریه ولی خودش قبول نداره .من......
سلام دختر من سه ساله است مدتیه که دچار کمرویی شده حتی از بازی کردن با هم سن وسالای خودش دوری میکنه وقتی وارد جمعی میشیم خودشو پشت من قایم میکنه قبلا اینجوری نبود رابطش خیلی خوب بود نمیدونم چکار کنم لطفا مرا راهنمایی کنید
اگر افسرده هستیم چکونه افسردگی خود را از بین ببریم؟
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان مشاوره تحصیلی و سازشی و آدرس momtazmoshaver.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.